ملکه و عدم ملکهملکه در لغت به معنای دارا شدن و مالک شدن میباشد. گاهی از آن به «قنیة» با کسر قاف و ضم آن تعبیر میشود که به معنای «دست آورد» [۲]
المعجم الوسیط، مجموعة من المؤلفین، ج۲، ص۵۶۹.
[۳]
شرح نهایه شیروانی، علی شیروانی، ج۱، ص۴۷۹.
میباشد. شاید به این سبب به آن ملکه گفته میشود که آنچه موصوف به ملکه میشود در حقیقت واجد چنان حالتی شده است.۱ - ملکه در اصطلاح فلسفهدر اصطلاح فلاسفه [۵]
الاهیات من کتاب الشفاء، ابن سینا، ص۳۱۷_ ۳۱۱، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
[۶]
المشارع والمطارحات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۱۹_ ۳۱۲.
ملکه و عدم ملکه حقیقی، یکی از اقسام تقابل است و در تعریف آن گفتهاند: «ملکه، یک امر وجودی است که بر موضوعی که شانیت اتصاف به آن را دارد عارض میشود و عدم آن امر وجودی از همان موضوع را عدم ملکه مینامند». مثل بینایی و کوری نسبت به یک موضوع؛ اگر موجودی که شانیت اتصاف به بینایی را دارد صفت بینایی را داشته باشد میگویند آن موجود ملکۀ بینایی را دارد و اگر شانیت اتصاف به بینایی را داشته اما بینا نباشد گفته میشود ملکۀ بینایی را ندارد و کور است که کوری همان عدم ملکۀ بینایی است.۲ - فرق تقابل عدم و ملکه با تقابل تناقضفرق تقابل عدم و ملکه با تقابل تناقض در این است که تناقض نه جمع میشوند و نه رفع ولی از آنجا که عدم ملکه، عدم یک وصف از وجود خاص است، هر چند قابل جمع نیستند (یعنی عدم و ملکه با هم در یک موضوع جمع نمیشوند) اما ممکن است عدم و ملکه هر دو در موضوعات دیگر، رفع شوند. یعنی نقیضان نه جمع میشوند و نه رفع، اما عدم و ملکه تنها جمع نمیشوند ولی رفع هر دو ممکن است مثلا در مورد سنگ میتوان گفت که هم بینا نیست و هم نابینا نیست. [۹]
المنطق، محمدرضا مظفر، ص۴۸.
۳ - موضوع ملکه و عدم ملکهموضوع ملکه و عدم ملکۀ حقیقی را میتوان طبیعت شخص، طبیعت نوعی یا طبیعت جنسی قرار داد؛ یعنی وقتی شخصی (مثلا حسن) دارای ملکۀ سفید پوست بودن شد میتوان گفت: انسان (که طبیعت نوعی حسن است) سفید پوست است و نیز میتوان گفت: حیوان (که طبیعت جنسی حسن است) سفید پوست است و همۀ این اقسام هم ملکۀ حقیقی میباشند. گاهی اوقات ملکه و عدم ملکه را فقط در وقت ملکۀ آن در نظر میگیرند و از آن به ملکه و عدم ملکۀ مشهوری تعبیر میکنند. یعنی اگر آن وصف وجودی را داشته باشد فقدان آن وصف را عدم ملکه مینامند و در غیر این صورت تقابل میان آنها را ملکه و عدم ملکه نمینامند. مثلا اگر مردی بالغ شده باشد ولی ریش ندارد گفته میشود این مرد عدم ملکۀ ریش را دارد اما به کسی که هنوز بالغ نشده و ریش ندارد نمیگویند عدم ملکه دارد. [۱۰]
شرح نهایة الحکمه، شیروانی، علی، ج۱، ص۳_ ۴۷۳.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ملکه و عدم ملکه». |